مهندس محی الدین اله دادی | ||
حجت الاسلام نقویان گفت: وقتی آقایان با خواهش و تذکر به حرف ها گوش نمی دهند، باید فریاد کشید. .
به گزارش ایلنا از یزد، حجت الاسلام ناصر نقویان سه شنبه شب در مراسم سوگواری دهه آخر صفر در مسجد حظیره یزد با اشاره به شرایط فعلی کشور گفت: حوزه های علمیه، صداوسیما، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات، حوزه هنری و... اگر به درستی به وظایف خود عمل می کردند، شرایط کشور بدینگونه نبود و شاهد اعتیاد، طلاق و سایر ناهنجاری ها در جامعه نبودیم.
نقویان تصریح کرد: متاسفانه برخی خود را معصوم می دانند و هیچ احتمال خطایی در رفتار خود نمی دهند. چهارنعل می تازند، به حرف کسی گوش نمی دهند و می گویند همین است که هست.
وی با بیان اینکه تذکر بنده و امثال بنده به جایی نمی رسد گفت: باید بزرگانی که نفوذ کلام دارند و سکوتشان گاهی مضرّ است "تشر" بزنند.
این خطیب گفت: مطمئنم اگر امام زمان هم بیاید، برخی حرف خود را می زنند همچنانکه در مقابل حضرت علی هم عده ای گفتند «حرف، حرف ماست». عده ای چنان منجمدالفکر شده اند چاره ای جز سکوت در مقابلشان نیست.
حجت الاسلام نقویان در اینباره توضیح داد: برخی نماز می خوانند، روزه می گیرند، سینه می زنند و اشک می ریزند ولی افکاری باطل دارند. حضرت علی می فرماید «عالم متهتک» و «جاهل متنسک» دو گروهی بودند که مرا کشتند. یک گروه جاهلی که فکری یخ زده مانند سنگ دارند، اگر خودمان را هم بکشیم فکر آنان عوض نمی شود، یک عده هم انسان های فهمیده و درس خوانده ولی بی حیاء و بی دین که در هنگام نوشتن هیچ مرزی را رعایت نمی کنند.
وی با بیان اینکه برخی اوقات لازم است در افکار خود تجدید نظر کنیم، گفت: باید احتمال داد بغیر از فکر خود ممکن است افکار برحق دیگری هم باشد، اگر حرف منطقی شنیدیم، آن را قبول کنیم اگرچه 20 سال به غیر از آن معتقد بوده باشیم؛ که اگر اینگونه کنیم می بینیم چه دریچه هایی از معرفت به رویمان گشوده می شود. البته اینکار کاری سخت است.
نقویان افزود: شیعه امیرالمومنین باید در همه زمینه ها پیرو حضرت باشد نه اینکه دربرخی امور خود تصمیم گیر باشد. برخی تنها نماز شب ها را مهم می شمارند درحالیکه حضرت امیر در نهج البلاغه می فرماید خوشا به حال آنان که نمازشب نمی خوانند، روزه های مستحبی نمی گیرند ولی انسان های هوشمند و باهوشی هستند و می تواند در مواقع حساس تصمیم درست بگیرد.
وی با بیان اینکه پای سخن هر آخوندی و هر مداحی نباید رفت، گفت: این رفتارها از مصادیق هوشمندی است.
او در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه انتقادات اخیر بنده به مقامات سیاسی موجب برخی واکنش ها شده گفت: یک طلبه در نامه ای به من از انتقادات اظهار تاسف کرده و نوشته بود بنده از ادبیات غیرمودبانه استفاده کرده ام که بنده پاسخ دادم: وقتی آقایان با خواهش و تذکر به حرف ها گوش نمی دهند، باید فریاد کشید.
وی در ادامه بابیان اینکه برخی در خیالات بسر می برند، گفت: قرآن هم در مواردی با اینچنین ادبیاتی سخن گفته و آورده «اولئک کالانعام بل هم اضل» یا «مثلهم کمثل الاحمار» بدین معنی که برخی مانند گاو و الاغ می مانند.
نقویان ادامه داد: اگر اینگونه ادبیات را روانشناسانه نمی دانیم، باید اطلاعیه ای برای خداوند صادر کنیم، بگوییم این سخنان بی ادبانه است و این آیات را از قرآن حذف کرد!
وی افزود: سخن مانند چهره است که در پشت پوست زیبا، استخوان هایی وجود دارد همچنانکه برای عمل کردن و نجات دادن یک انسان باید دست به تیغ جراحی برد و پوست را شکافت. گاهی اوقات باید درشتی کرد و البته در جای خود نرمی.
حجت الاسلام نقویان گفت: اگر انسان خود را اصلاح نکند حتی رئیس جمهور هم شود، اگر به قانون پایبند نبود و "پند" نگرفت، نوبت به "بند" می رسد.
وی تاکید کرد: منبر نباید همیشه به تعریف و تمجید بپردازد بلکه برخی اوقات "تشر" هم لازم است.
نقویان دلاوری های رزمندگان را در جنگ 8 ساله یادآور شد و گفت: آنها رفتند تا ما امروز امنیت داشته باشیم، اگرچه امروز گرانی، بی تدبیری مسئولان و بی تقوایی برخی را داریم ولی باید بدانیم چه خون هایی برای این امنیت داده شده است.
نقویان همچنین با اشاره به اختلاس 3 هزار میلیاردی گفت: چند وقت پیش پیامک آمده بود «هرجا سخن از اعتماد است، من هرهر می خندم، مدیرعامل سابق بانک ملی»!
وی افزود: باوجود این اختلاس می گویند این دولت پاک ترین دولت است! اگر انسان "رو" و "حیاء" داشته باشد خوب است! این ها همه درحالی است که برخی خانواده ها برای اجاره 100 هزار تومانی، نگران اخراج و بیرون ریختن اسباب خود در خیابان هستند.
وی همچنین تلویحا خواستار عذرخواهی رئیس جمهور از مردم شد و گفت: خیلی خراب کرده ای!
وی گفت: اگر کسی می خواهد مدل زندگی اسلامی را برای خود اجرا نماید، باید به زندگی خود رنگ خدایی زند. او همچنین گفت: برای رنگ آمیزی زیرسازی لازم است و گاهی زیرسازی موجب زدودن برخی عادات زشت است.
او همچنین نگاه اسلام را نسبت به دنیا "خیرخواهانه" دانست و گفت: نگاه غرب در این خصوص "خوش خواهانه" است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود مجموعه «تام و جری» را ساخته صهیونیست ها دانست و گفت: آنان که پس از جنگ جهانی دوم به موش کثیبایدف معروف شده بودند با ساخت این مجموعه تلاش کردند ذهنیت ها را نسبت به خود تغییر دهند و بگویند این جمعیت 7 میلیونی بر کل دنیا پیروز است و صاحب اقتصاد، تکنولوژی و... عالم هستند.
این خطیب شهیر در پایان با بیان اینکه یک طلبه خواب دیده بود که آن طنابی که شیطان برای گمراه کردن شیخ اعظم انصاری بکار گرفته بود پاره شده، گفت: آن طلبه موضوع را به شیخ می گوید که شیخ پاسخ می دهد شبی در حالی که پولی نداشتم به خانه مراجعت کردم و اهل خانه طلب طعام کردند. به فکرم رسید از وجوه شرعیه ای که در نزدم بود قرض گیرم و صبح آن را باز گردانم، غذا تهیه کردم ولی در میانه راه با خود گفتم از کجا معلوم تا فردا زنده باشی و خانواده ات پس از تو آن پول را برگردانند؟ اینگونه شد که برگشتم و به اهل خانه گفتم امشب را بدون شام می خوابیم، اینگونه شد که خداوند مرا کمک کرد و شیطان در گمراه کردنم ناکام ماند. [ چهارشنبه 91/10/20 ] [ 5:2 عصر ] [ محی الدین اله دادی ]
[ نظرات دوستان () ]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخش هایی ازمصاحبه کتاب منتشر نشده "صراحت نامه " آمده است : آقای هاشمی! در جایی از این گفتوگو به قدرت خطبههای نماز جمعه اشاره کردید. قدرت نامه به عنوان یک ابزار ارتباطی نیز همینقدر زیاد بوده است. شما در تاریخ انقلاب نامهنگاریهای زیادی انجام دادهاید. فرض بفرمایید در این یک ساله گذشته، چقدر درباره نامه حضرتعالی به رهبری صحبت شد! چقدر در موردش نقد شد! تحلیل شد! شما به عنوان یک مدیر ارشد، قدرت نامه را چگونه میبینید؟
- هر کدام یک خاصیت دارند. آدم گاهی یک مقاله مینویسد که مخاطب مشخص ندارد، اما آن مقاله تأثیرات خاص خودش را دارد. گاهی به یک شخص نامه مینویسد، نامه خصوصی مینویسد، سرگشاده نیست و محدود به خودش است. گاهی نامه سرگشاده مینویسد که در حکم مقاله است ولی چون مخاطب مشخصی دارد، حواشی آن باعث میشود که آثار دیگری نیز داشته باشد؛ گاهی مثبت و گاهی منفی. نمیتوانیم یک حکم کلی صادر کنیم. اطلاعرسانی از این نوع مثل نامه نوشتنها، کنفرانسها، سخنرانیها، پیغامها و... جنبههای مثبت و منفی دارند و آنجا که در جهت اصلاح از این ابزارها استفاده شود، خوب هستند و کم و زیاد تأثیر دارند.
* آقای هاشمی ! تا الان نامهای نوشتهاید که از نوشتن آن پشیمان شده باشید؟
- نه.
* انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟ چه چیزی شما را مجبور به انتشار آن نامه کرده بود؟ ?
- دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. همه میدانستند که نسبت به دیگر نامزدها بیطرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی میدهند.
ولی همه میدانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست.
متأسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکردند. انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم.
در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.
در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد.
میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟.
نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم. به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله 2 ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود.
در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟
گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت.
گفتم: فضا بهگونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد.
ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم.
گفتم: خواست خدا بودکه شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم. ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم.
ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.
* ولی به نظر میرسد این نامه روابط شما را با ایشان دچار تغییرات کرده است؟
-? نه، ایشان صراحتاً گفتند که هیچ ملاحظهای درباره محتوای نامه ندارم.
حتی در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر میگذارد. ولی بعد از انتخابات جواب میدهم. حتی گفتند که به آقای احمدینژاد هم گفتم که حرفهای ناحقی زدید و جواب شما را میدهم. واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند. چون روابط ما بهگونهای است که اگر گله هم داشته باشند، میگویند.
الحمدلله همکاری 60 ساله ما بهگونهای است که با هم رودربایستی نداریم.
* ولی هنوز هم شاهدیم که میخواهند به بهانه آن نامه شما را مقابل رهبری قرار دهند؟
- ? اینها در سیاست طبیعی است. گروهی که وارد بازیهای سیاسی میشوند، از این حرفها زیاد میزنند، ولی همیشه واقعیتها خود را بر احتمالات سیاسی تحمیل میکند و دیر یا زود همه چیز مشخص میشود.
عمق 60 ساله رابطه من و رهبری فرآتر از اقوال سیاسی است و این مودت خدشه ناپذیر در گذشته به عینیت رسیده و در آینده نیز اثبات خواهد شد؛جریاناتی هم که به بهانه این نامه دست به کار تخریب این رابطه زده و می زنند حتما منافعی در این کار دارند ولی نکته حائز اهمیت این است که قطعا ناکام می مانند.
*****
شایان ذکر است به گزارش خبرگزاری ها کتاب "صراحت نامه" که شامل مصاحبه صریح ماهنامه مدیریت ارتباطات در تیرماه 1389 با آیتالله هاشمی رفسنجانی است هنوز پس از 10 ماه در صف اخذ مجوز انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. [ جمعه 91/10/15 ] [ 9:23 عصر ] [ محی الدین اله دادی ]
[ نظرات دوستان () ]
بسم الله الرحمن الرحیم رئیس، اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مردم شریف و اخلاقمدار ایران اسلامی سلام علیکم اگرچه توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام(ره) که از شروع مبارزات مردم ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنان بر اندیشههای استعماری، استبدادی، سلطنتطلبها، تودهایها و منافقین خلق سابقهای 50 ساله دارد، اما آنچه که روز سهشنبه 28 آذر 1391 در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آن هم در تریبونی باز که حداقل 70 میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی، امکان استماع آن را داشتند، اتفاق افتاد، از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت، خانواده آیتالله هاشمی را بر آن داشت تا علیرغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات خانوادگی دوستداران نظام دلخوش کردهاند و افرادی فریبخورده و یا نادان، دانسته یا ندانسته به آن دامن میزنند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا شخص، بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) بیان دارد که سالهاست مظلومانه در رسانهها و محافل مختلف حقیقی و مجازی ، مورد هجمه قرار میگیرند و مانند نطق اخیر در تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی، با واژگانی غیراخلاقی لگدکوب میشوند. همگان در این سالها به خوبی میدانند رویه و منش آیتالله هاشمی رفسنجانی در برخورد با اینگونه تخریب شخصیتها کریمانه بوده و آنچه برای ایشان مهم است، فقط وحدت و تقویت وفاق ملی و بازگشت به رویه اعتدال و سرسپردگی به قانون است. البته مطابق همین قانون اساسی که خود ناطق نیز به بعضی از اصول آن در این نطق استناد کرده است، در فصل یازدهم و به ویژه اصل 156 آن به صراحت قید شده است: «رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات و حل وفصل دعاوی و رفع خصومت و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت را هم (که از امور حسبه است) قانون معین میکند و از وظایف قوه قضائیه است.» انتظار میرود دادگاه محترم ویژه روحانیت چنانچه این اظهارات را نوعی تعدّی به حریم و منزلت دیگران میداند، به صورت قانونی همانند مواردی که از قبل به آنها عمل کرده است، اقدام نماید. چون هیچ کس حق ندارد قبل از اینکه متهمی در دادگاههای صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود، جرایمی را به وی منتسب کند. مضافاً اینکه فرد موردنظر، هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضاً در دادگاه بدوی هم محکوم شود، کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا با این عنوان از وی نام ببرد. حال آنکه در این نطق، علاوه بر اینکه نام متهم اصلی آورده و از اوصاف امالفساد، غول مفسد و... استفاده شده است، از کلمات و عباراتی چون «مشاور اصلی» نیز استفاده شده که متعرّض افراد دیگر است که ارتباطی با پرونده اتهامی ندارند و طرح آن در نطق علنی مشمول اصل 86 قانون اساسی نیست. البته دادستانی تهران طی بیانیهای در یازده بند و مستند به دلایل حقوقی گفت که ناطق روز سهشنبه مجرم و دروغگوست و انشاءالله مردم ایران مطلع خواهند شد که سرنوشت این اعلام جرم به کجا میرسد. السابقون و دلسوختگان انقلاب و مردم عزیز ایران به خوبی به یاد دارند که چگونه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، طیف وسیعی از سلطنتطلبها، منافقین، چریکهای فدایی خلق و... انواع و اقسام توهینها، تهمتها و توطئهها را علیه همه مردان راستین انقلاب بهویژه «سه یاور خمینی» به راه انداختند. حتی واژگانی چون «شاه کلید» هم برای توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان تازگی ندارد و مردم خوب به یاد دارند که افراطیون دیگری نیز که دین را افیون ملتها میدانستند، برای ضربه زدن به نظام، با همین ادبیات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میتاختند که امام راحل پس از ترور آیتالله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی، زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان هشت سال دوره ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رأی با صراحت هر چه تمامتر فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی نمیشود» برای شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی، ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نمایند، تا چه رسد در پاسخ به ناسزاگوییها. اما این چه ولایتپذیری و ادعای ولایتمداری از سوی یک نماینده مجلس است که در ناسزاگویی به آن استناد میکند و در تأکید بر نطق خویش، میگوید: «من به وظیفهام عمل کردهام!!» در همین زمینه به خطبههای جمعه ولیامر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده میشود، درباره آیتالله هاشمی رفسنجانی توجه فرمایید: «آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست. من از سال 1336 یعنی 52 سال قبل ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب میکرد، به مبارزین میداد. اینها را خوبست که جوانان بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت. هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود، بعد مسئولیتهای دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوختهای از این انقلاب درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست.» متأسفانه باید گفت از شبی که توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی در قالب مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگسازان جامعه با اهداف محدود انتخاباتی بهبه و چهچه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد و بعدها که به بهانه برخورد با یک فرزند ایشان در کنار مضجع شریف حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری تکرار شد، رشد کرد و اینک به بهانه برخورد با فرزند دیگر ایشان، چنان نهادینه شد که یک نفر در کسوت روحانی، به عنوان نماینده مردم، در تریبون مجلس و از طریق صدای جمهوری اسلامی ایران فحاشی میکند، در حالی که رهبری انقلاب در زمانی که یکی دیگر از همفکران همین شخص، به یکی دیگر از فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی- البته نه از تریبون رسمی- فحاشی کرده بود، در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان در فرازی از بیاناتشان فرمودند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است، نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد، اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد- که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامی باشد به همهی آن کسانی که یا حرف میزنند، یا مینویسند، چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهی اینها بدانند، کاری که میکنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امر خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را میکنند. من به خصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.» دشمن خوب میداند که «امالفساد و اختاپوس» خواندن یکی از یاران پرسابقه انقلاب، یعنی ایجاد شک و تردید در باور مردم به نظام اسلامی و کسانی که با تحمل شکنجه و زندان و تبعید آن را به وجود آوردند و در دوران تثبیت، تداوم و تاکنون در عالیترین مصادر امور هستند و پس از مسئولیتهای فراوان در شورای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، دفاع مقدس و ریاست جمهوری، برای چندمین دوره از سوی رهبری معظم انقلاب به عنوان رئیس عالیترین مجمع مشورتی خویش و داوری انتخاب میشود. مردم آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را میشناسند و میدانند پدر این خانواده سالها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی، در عاشورای سال 1337 در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومتهای سلطنتی، بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات، وقتی رژیم پهلوی میخواست عرصه را بر مراجع، علما و طلبهها تنگ نمایند، جزو اولین سربازان طلبهای!! بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب، زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان، ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان (با استناد به اسناد ساواک) در بیدادگاههای پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد. مادر این خانواده از دو سو، ریشه در دو خاندان اصیل و پرافتخار سادات مرعشی و مرحوم آیتالله سیدمحمدکاظم طباطبایی معروف به صاحب عروهالوثقی دارد و در تمام سالهای مبارزه، ضمن همراهی با شوهر، مسئولیت اداره فرزندان را در غیاب پدر داشت. فرزند بزرگ این خانواده، فاطمه هاشمی است که علاوه بر تحمل رنجهای دوران مبارزه، در اسناد ساواک (دوران مبارزه، جلد 2، صفحه 1020) از جمله افراد تحت مراقبت در مدرسه بود و پس از فراغت از تحصیل، مسئولیت اداره نهاد ارزشمند بنیاد بیماریهای خاص را از سال 1375 تا امروز – آن هم بدون دریافت یک ریال حقوق- عاشقانه و مخلصانه به عهده گرفته و مطمئناً مردم و مخصوصاً کسانی که متأسفانه در خانواده خود بیمار خاص دارند، از برکات این نهاد مطلع هستند. فرزند دوم خانواده محسن هاشمی است که به خاطر نیاز کشور به تخصص علمیاش در صنایع موشکی، تحصیل در مقطع دکترا را نیمهکاره رها کرد و به کشور آمد و در پایهگذاری این صنعت نقش بهسزایی داشت و در دوران ریاست جمهوری پدر، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور بود و پس از آن در مسئولیت مدیرعامل متروی تهران، مردم این شهر از خدمات ایشان اطلاع دارند. فرزند سوم این خانواده فائزه، در یکی از بخشهای غریب و مورد غفلت کشور، یعنی ورزش بانوان نقش سازندهای داشت و در دوره پنجم با رأی قاطع مردم تهران، نماینده مجلس شورای اسلامی بود. پس از دیپلم در دانشگاه الزهرا لیسانس گرفت و مقاطع عالی را در دانشگاه آزاد و خارج از کشور سپری کرد و پس از دفاع از رساله دکترای خویش در رشته حقوق بینالملل، به عنوان مدیر گروه حقوق در واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی مشغول بود. فرزند چهارم خانواده مهدی، پس از رسیدن به سن بلوغ تا پایان جنگ در جبههها و در خطوط مقدم بود که جانباز شیمیایی است و به تأیید پزشکان 9 درصد ریهاش سیاه است. پس از جنگ با تأسیس شرکت دولتی صنایع دریایی، چندین تکنولوژی برتر را تقدیم کشور کرد. ساخت سکوهای عظیم حفاری در دریا، ساخت لولههای قطور و مهم نفت و بکارگیری آنها در کف دریا و آوردن تکنولوژی حساس حفاریهای افقی چاههای نفت که علیرغم تحریمهای شدید کشور، این شرکت هنوز در داخل و خارج طرحهای مهمی در دست اجرا دارد و شروع ساخت اولین فاز گاز پارسجنوبی و پایهگذاری منطقه فوقالعاده مهم عسلویه و راهاندازی مرکز بهینهسازی مصرف سوخت از جمله خدمات ارزشمند او به کشور است که تا قبل از آن، بیسابقه بود. آخرین فرزند خانواده یاسر است که از نوجوانی به جبهه رفت و مدال جانبازی را به سینه خویش آویخت. پس از تحصیل ابتدا در جهاد سازندگی و پس از آن در دفتر پدر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول شد و نقش اساسی در رونق صنایع جنبی لبنی کشور ایفا کرد. این خانوادهای که ناطق مجلس آن را اختاپوس و مفسد میخواند، از سالها پیش که پدر به جرم همراهی امام و مردم محبوس بود، تفریحات روزهای تعطیل را در اطراف زندانهای قزلقلعه، قصر و اوین میگذراندند. خانوادهای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال 1376 و پس از پایان 8 سال ریاست جمهوری پدر، اعلام میکند که نه تنها دارایی آنها زیاد نشده، بلکه کم هم شده است. به این جمله امام راحل توجه و آن را با این تهمت مقایسه کنید که وقتی در سال 1360 دشمنان انقلاب تهمتهای مالی به یاران صدیق نظام میزدند، در تیر ماه همان سال میفرمایند: «شایعهسازی میکنند که اجناس جنگزدهها میرود توی جیب آقای بهشتی، آقای خامنهای و آقای هاشمی.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 23) خانوادهای که مقام معظم رهبری پدر خانواده را با صفات «متدیّن، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمانشناس، مجاهدی خستگینشناس و برادری مهربان برای ضعیفان» (پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، آرشیو بیانات) به جامعه معرفی میکند، اما یک نماینده که ادعای ولایتمداری دارد، کلماتی میگوید که کاش سهواً و از روی احساسات بوده باشد، اما در مصاحبههای متوالی پس از نطق میگوید: «هیچ کجای نطق را توهینآمیز نمیدانم» و حتی این توهین و تهمتها را «واقعیتهایی میداند که آنها را کنار هم جمع کرده و صریح گفته!!» در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمتهای از اول انقلاب اسلامی تاکنون میگذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند: «احتمال قوی میدهم پس از من برای انتقامجویی از من به بعضی از نزدیکانم و دوستانم تهمتهایی که من آنها را ناروا میدانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» (پایگاه اطلاعرسانی حوزه) به ارواح منور آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود میفرستند و میگویند: «سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی» ضمن تشکر از مردم عزیز ایران، نخبگان و نویسندگان جامعه که پس از نطق با تماسهای مکرر تلفنی و نوشتن مقالات متعدد، به محکومیت این توهین و تهمت پرداختند و همچنین سپاس ویژه از اعضای هیأت رئیسه و شما نمایندگان محترم که فرصت این پاسخگویی را فراهم کردید، بر حقانیت نظام اسلامی و انشاءالله دوام آن تا ظهور حضرت حجت(عج) تأکید داریم و میگوییم: سنگ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود. خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی [ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 6:10 عصر ] [ محی الدین اله دادی ]
[ نظرات دوستان () ]
اقتصاد کشور بدست کوتهنظران بیتجربه افتاده / عاقبت مدیریت شعاری می شود وضع امروز! . . به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار اعضای هیأت مدیره و منتخبین اتحادیه صادرکنندگان خدمات فنی، مهندسی و صنایع انرژی ایران، درد دلها و خطرات کارشناسی نمایندگان جمع حاضر را واقعی و دلسوزانه خواند و با اشاره به راه و منطق مدیریت کشور پس از جنگ تحمیلی گفت: احیای صنایع و اقتصاد کشور و شکوفایی صنایع و ذوق و شوق سازندگی کشور پس از جنگ تحمیلی این نوید را میداد که انقلاب اسلامی ایران تحت لوای مکتب اهل بیت(ع) در سالیان نه چندان دور الگوی ملتهای زجرکشیده و توسعهنیافته مسلمان و غیرمسلمانان منطقه و جهان گردد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، وضع کنونی کشور را بسیار بهتر از پایان جنگ خواند و گفت: در حال حاضر امکانات مادی، انسانی، جغرافیایی و فکری بسیار خوبی در کشور وجود دارد و در صورت در پیش گرفتن تدبیر و تعامل در داخل و خارج، زمینههای جبران خسارت و جهش اقتصادی فراهم است. آیتالله هاشمی رفسنجانی، بزرگترین انحراف را انحراف از توسعه و سازندگی کشور دانست و با اشاره به شعارهای بیپشتوانه اقتصادی و نیز قرار دادن سرمایههای کشور و پول نفت در جیب مردم گفت: حمایت واقعی از اقتصاد و اشتغال کشور کمک به تولید ثروت و حمایت از سرمایهگذاری و صنعت و سایر بخشهای اقتصادی است و ایجاد اشتغال و توسعه جز از طریق حمایت از تولید و فعالان اقتصادی امکانپذیر نخواهد بود. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در خاتمه ریشه همه مشکلات کشور را روحیه افراط و تفریط که انسانهای شعاری و کماطلاع در جامعه ترویج کرده و میکنند، دانست و گفت: با حاکم شدن این تفکر افراد اهل فکر و تعقل و صاحبان ابتکار و عمل به تدریج گوشهنشین و از میدان خارج شدند و عرصه سیاست و اقتصاد در دست بیتجربهها و کوتهنظران قرار گرفت.
[ شنبه 91/9/25 ] [ 2:13 عصر ] [ محی الدین اله دادی ]
[ نظرات دوستان () ]
دکتر احمدی نژاد مدتی است که در هرجا که متوجه عکس برداری عکاسان از خود میشود با دو انگشت خود علامت پیروزی را نشان میدهد. این علامت پیروزی چه مفهومی دارد؟ دکتر قصد دارد در کجا پیروز شود؟ در این 6 ماه باقی مانده از دولت،چه پیروزی مهمی میخواهد بدست آورد که همه جا این علامت پیروزی را نشان میدهد؟ پیروزی بر چه کسی یا چه کسانی؟ چه اهدافی قرار است فتح شود؟ بر چه کسی یا چه کسانی قرار است غلبه کند؟ این پیروزی ها در عرصه بین المللی است یا داخلی؟ پ.ن: نشان دادن علامت پیروزی با دو انگشت،حرف اول کلمه Victory به معنای پیروزی و فتح است. . . . . . . . . [ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 9:53 صبح ] [ محی الدین اله دادی ]
[ نظرات دوستان () ]
|
||
[قالب وبلاگ : مهندس محی الدین اله دادی] [Weblog Themes By : Mohyedin.ir] |