پيام

مهندس مکانيک
91/11/2

+ *يادگاري رو کجا بايد نوشت؟* مگه يادگاري رو نبايد تو دفترخاطرات نوشت؟ آخه هموطنِ من،در و ديوارِ آثار باستاني که جاي نوشتنِ اسم شما نيست! چرااسم خودتو،شهرتو،عشقتو رو ديوار بناهاي تاريخي مينويسي؟ اسمت رو مينويسي،تاريخم ميزني که مثلاً فلاني که هيچ کسم نميشناستش،اومده اينجا...!که چي بشه؟ . . . پل خواجو...اصفهان... . .

پروانه-8 91/11/30

بي فرهنگن ديگه....انقد بدم مياد از اين کارا ....

:'( :(

يعني نميتونن تو تلويزيون يه برنامه درست کنن و اينارو نشون بدن؟به مردم بگن که بابا از اين کارا نکنيد!...به خدا خجالت داره اين کارا...ماها که ادعاي فرهنگ و تمدن داريم...!

: (

بايد حرص خورد...مگه ميشه حرص نخوريم! آخه اينا چيه؟؟؟؟؟

*مخالفت جهت تنوع.................دي*

يکي از بچه ها که خودش از اين يادگاريا نوشته مخالفت زد :) :)

ممنونم از شما خانم تک دينا!

*ههههههههههه..........دهعععع........ما اهل اين کارا نيستيم:)...هههههههه.........گفتم که جهت تنوع......هههههه..البته جهت تنوع مخالفت زدما......يادگاري ننوشتم....هههههههههه*

جالب اونجاست که بعدش چنان به خودشون افتخار ميکنند که انگار جزئي از اون آثار تاريخي هستند !!!

ميدونم داداش شما اهل اين کارا نيستي....!:)

آره بخدا جناب راوندي! به قول شما فک ميکنن اگه اسمشون اونجا باشه اونام جزء تاريخ اونجا محسوب ميشن!

*خدا رو شکر.......ميدوني..........هههههههه.......فک ميکنن اگه اسمشون اونجا باشه اونام جزء تاريخ اونجا محسوب ميشن! - مهندس مکانيک......ههههههههههه*

يادگاري ما همين نفس سرکش و آن اکسير خاگ و گلست که به هم تنيده و آميخته و روحي به شفافيت و از خالقي مکرم بر اين خاک و گل امانت گذاشته است بهترين جاي براي خاطره نوشتن منيت و کميت و هميت وجود خاکي ماست که بر رويش بنويسيم خالق من تو چگونه اين خطر را پذيرفتي که از خود بکني از آفاق به خاک دمي به نظر من هم بهترين خاطره و بهترين عادل و بهترين جاي براي خاطره اي جاودان است

آفرين آقا کيوان!

هه*مهندس مکانيک*نميدوني اينجا کجاست؟

اينجا ايرانه،مهد تمدن و فرهنگ البته فقط در حرف!

*ايران ... اصفهان ... پل خواجو ... در عکس وسط هم زاينده رود پيداست که دوران سختي را ميگذراند مانند پل و آدمهايي که از آن عبور ميکنند . *

متاسفم براي همچين آدمايي..........

خاک توي سرشون ! بي فرهنگ ها !

چرا خاک تو سرشون اگه واقعا شما يامن يا او خوب به فرمايشات آقا خوب جهت گيري و تصوير به خرج مي داديد و به بصيرت والايي که اينگونه براي تخريب اموال ملي کشور غم مي خوريد اگر واقعا !!!واقعا واقعا دست هر کدومشان يک دفتر خاطره نويسي يا يک دفتر نقاشي مي داديد اونوخت به جاي خاک بر سرشان ريختن و با تعبير اين کلام شما به قبر فرستادن اين بنده آي بيگناه که مي خواستند به شکلي عقده دل بگشايند خواهيم ديد که با دا

و اجازه بيان معرفت دروني در مقياس والا و بالاتري از کنون که دردش و درمانش را از حقيري کمتر از آن خاکي که بر سر جواناني که عشق به ولايت و امامت در سينه دارند و اما استعداد و معرفتشان بر اثر عدم توجه برخي از مسئولين نوانديش و در طريق ارزش قائل نشدن به دليل توان خريد آن اسبابي که به جاي لايق نيک انديش به نالايق نو انديش سپارده اند شاهد اين تعدي و تخريب آنچه که نوعي مورد اشاره اش را شاهد هستيم اينگو

مي خواهد اظهار وجود و خروج عقده درون نمايد عمري دوباره و فرصتي براي اظهار وجود و عقيده و تخليه عقده و اظهار وجود بخشيد خاک را به گل معوض نمود ببخشيد ولي لازم از بابي که سفارش مولايم سيد علي حسيني خامنه اي س است مبني بر بيان حقيقت حتي به تاوان مرگ و ماندن در جاي و خالي شدن از مقام و کثوت ولايي وار عمل بايد کرد و براي هر که از اين ميهن ارزشي به وجود ترقي خواه گمنام مانده به دليل و الخ والسلام

...

جناب "کيوان گيتي نژاد - مهندس مکانيک " بنده 23 سال دارم اون موقعي که اين بشريت رشد مي کرده يا من به دنيا نيومده بودم يا هم سن و سال خودشون بودم . اين بشري که شما غصه عقده هاي تربيتيش رو مي خوري هم نسل هاي من هستن (متاسفانه)! همينکه من مثل اونها نشدم فکر مي کنم کار خودم رو کردم . اين شعارها رو بايد براي نسل پدر و مادر من ميداديد نه من !!!!!

دوست عالم و هديب من ايران امروز نه به نسل من نه به نسل شما نه به نسل پدران و مادران ما تعلق داره ايران مال ايراني حال بطور مثال چون عده اي با سرشت ولايي ولايت را آنگونه که مي بايست بهش معرفت يافته اند حال بگويند اينکه اين چند تا بي معرفت ذاتا بي معرفت به دنيا آمده اند؟نه اينجوري نيست معلمم مقصر نيست مديرم مقصر نيست ناظمم مقصر نيست

اين پدر و مادران آنها هستند که وقتي مي ديدند قدرت درک و بصيرت لازم براي تربيت فرزندشان را ندارند دست به گريبان عقده گشايي ها و حسرتهايي که خود در درون داشتند و نتوانستند به جا آورند حال به فرزندانشان دمي آموزند و شايد علاقه مند مي شوند اون عقده پدر را يک جوري عملي کنند تا به نوعي به پدرشان بفهمانند بابا دوست داريم

بزرگوار ما اينجا حتي نبايد پدر و مادر را مقصر شماريم مثلا بگوييم اين بچه که امروز روي اثر تاريخي با پيستون نوشته خاطره از تربيت بد جامعه يا به گناه نسل قبل و بعد و مابعد خواهد بود يا به تعبيري فقط دنبال اين باشيم که تقصير و گردن يکي بندازيم تا وجدان خود را بري از مجازات نفس و تفکر خود نماييم نه اخوي و خواهر نه بزرگوار اگر ولايي سيد علي

حسيني خامنه اي س باشي که يقين دارم هستي وگرنه دلم نمي توانست اينقدر راحت با شما سخن بگويد ما در باره هر ايراني حال متعلق به هر نسل و خانواده و يتيم خونه و گوشه خياباني ديگر که در سرزميني به دنيا آمده که ايران زمين نامندش مهد تفکر و تجمل و تکامل و تاريخ بزرگ و اهم آن به

سرزميني که ولايت از آن نداي لبيکش را به جها نيان اعلام نمودند و از اين سرزمين است که ولايت حضرت آقا س نداي ظهور موعود ولايت آخر زمان ر ا خواهند و اون سرزميني که سربازان امام عصر مهدي موعود عج گمنام و آماده به يک اشاره ولي حي و حاذق و عالم و جاذم و انقلابي واحد که نيست جز

سيد و شريف حاج علي حسيني خامنه اي جانم به فداي او و ثلاله پاکش و فرزند فرهيخته و عالم و پيرو ره مولايش يعني آيت الله العظمي سيد مجتبي حسيني خامنه اي دام ظله العالي به سپاه مهدي موعود عج خواهند پيوست يعني به اعتباري شروع نهضت ولايت آخر الزمان از همين وطن ولايي شناس و

ولايي محور آغزگر اين قيام و سردار سپاهش ولي حي و زمان حضرت آقا س پيشاپيش سپاه به جنگ وقيام عليه مستکبرين مي پردازند بايد به شکل و نوعي ديگر بزرگوار اين سرزمين اگر مهد تمدن است به اين دليل است که دهيچ نسلي نسل ماقبل خود يا کنوني يا من بعد خود را هيچگاه محکوم به بي ادبي و و بي تمدني نکرد

به رويه آقامون نگاه کن با تمام حقانيت و معرفت و شناختي که نسبت به خود و همه کارگزاران و ملت تک به تک به معرفتي که با زهد و تقوي و معنويت و توکل به الله العزل و جل و ثلاله معصوم و ثلاله عالم و مکلفش در هر دوران تاريخي که در اين عصر فعلي که عصر آخر زمانش نامند اين و ظيفه که به مشروح به آن و عتبات آن به يمن وجود ايشان برمي گردند اگر مي خواستند نگاه و بصيرتي صرفا به يک نسل خواص مي داشتند

هرگز اين روز فرا نمي رسيد که سپاهش از يک يا چند نسل و برگرفته به عصري چون صوفيان و عدم توجه اي حتي به تاريخ دولت متجاوز آمريکا ختم شود ايشان قدر به يقين تاريخ دولت آمريکا را کمتر از تاريخ اديان و اقوام و اصحاب و ارکان و قوانين و

توابين و کذابين و کاتبين و مورخين و معرفين خاصي اگر منتهي مي شد امروز با تمام وجود فرياد نمي زدند در اوج کمال و اعلميت و اهليت و ارجهيت و تنهالايق ترين فرد براي ولايتي که تنها منحصر به درک جهانيان نبوده و به اسماءالهي هم و تواريخ بشري هم وعده ظهورش را(سيد خراساني)را داده بودند و

ايشان حالا اگر در اين عصر ظهور يافتن آنها که در عصرهاي گذشته به ظهور و ولايتش گواه بودند را چون در عمل حضور نداشتند به جساب ايران و ولايت نشماريم از موضوع خيلي دور شديم برگرديم سر اصل موضوع خودمون و آنهم بي اطلاعي و غير شناختي و يا عقده گشايي يا هر تعبير ديگر براي جوانان و کودکان و پيران

نسلي است يا بوده که در زير سايه چنين حکومتي هستند که ولايت آخر الزمان عج سرچشمه اش از آنجاست به اين معني که هر ايراني برذاي رو روشني و نشان دادن اينکه اهل کوفه فريب خورده قران بر سرنيزه و پيراهن خونين عثمان نه گشته و نخواهد گشت سرزميني که مهد و جايگاه انساناني است که ولايت در خون و رگشان با تن خاکيشان در آميخته

بزرگوار از کجا معلوم خطا کار ديروز که اين خطوط ناشايست را بر سر در يک اثر تاريخي کشيده فردا روزي به يمن درک ولايي و الهي به درجه اي رسد که مر تبتش از من و آنهايي که ولايي بودنشان از زبان نمي افتد و آنقدر به ولايت محوريشان ايمان دارند که آرزوي امتحان شدن را البته اين هم از روي خود خواهي امثال من است

که مي خواهيم مثلا به ديگر جنود گمنام سپاهمون بگيم ما خيلي ولايي هستيم و در اين مسير کساني که زودتر از ما براي امتحان تعهد و وعده و بيعت خود با ولايت از جان و دل مايه گذاشته اند عمري حالا ما بي اجازه ولي نه از روي عمد بلکه از باب جذبه و جاذبه اي که از ولايت عالم و حي مان بر ما ساتع شده است اين مشکل را پديد آورده

ولي انصاف نيست زود حکم بي عملي و بي ادبي و نا آشنوا به مرتبت و جايگاهي که اکنون داريم را قانع نشده و خواستار خوش خدمتي ملحوظ تر به ولايت بر شمرد اين واقعا آخر نامرديست دوستان به فعل يک جنود ولايت نبايست پرونده ولاييش را زير ذره بين برد هرچند ويروس زياد شده ولي ايمان دارم در عصري که ولايت محور

تصميم و عمل است همين ويروس را مي شود بدون اينکه چند نسل من قبلش هم و يروس بوده اند با تربيت ولايي به يک فرمانده سپاه ولايت آخر الزمان تربيت نمود و اگر هم و اگر هم لحظهاي اخت شيطاني بر حنس ولايي نوپايشان پيشي لحظه اي گرفت نگيم نسخش پيچيده شد اين بابا ضد ولايي است سريع والخ نه والله نه به خدا رهبر ما و مولاي ما ثلاله پاکش بر مردم و جهاني که ولايت بر آن دارند هرگز از راه به در نمي شوند

گمراه مي شوند ولي بي نام و اعتبار نمي شوند ساربان بايد قافله را آرومتر حرکت دهد تا حافظان کاروان جامانده ها را که برخي از روي غرور و برخي از روي جهالت و برخي از روي بي مقداري و بي شعفي و يا هر دليل ديگر راه را گم کرده قافله را با ديدن يک چوپون پر از گوسفند گول خورده اند را با زدن گرد و خاک از پيش چشمش نشانش دهيم بابا اين راه که تو ميروي ؟

دوست من ما به شخصه صرفا مکلف و متعهد و ملزم بي چون وچرا و ناز کردن و غميش اومدن مکلف و موعف به اين هستيم تا بر لبان ولي حي مان حضرت آقا و به يمن شاگردي فرزند فرهيخته و با کمالي چون آيت الله سيد جواد به کنه معرفتش پي برده و با داستان سازي هاي موهوم و ظالمانه و کوته فکرانه فکر مي کنند با اين حرفها که ايشان بانک يا کوفت و زهر ماري که انشاء به نوششان

برسد مي خواهند ايشان را بد نام کنند ولي افسوس که دير به اين فکر افتاده اند و غافل از اينکه حق همواره زاده حق است و جز به حق نخواهد پيوست را نمي خواهند و اصلا نمي توانند درک کنند چون آنها هم پشت کاروان گوسفندي راهي شده اند که حتي از گرد و غباري که از کوبيدن ثم اين گوسفندان بر پا شده است فکر مي کنند در پشت غافله است و در حال رفتن

حالا اينجا مي شود يک قناسه گرفت و مخش را ترکوند و راه را کوتاه و زبان را آرام و کاروان را از سرعتش نکاستن به پايان رساند يا با يک راهبان و پيجويي ميزان گردو غبار و ميزان مهار ساربان يا رهنما براي کاستن گرد و غبار و روشن کردن ره بي راه که به جاي مشهد و مسير ي که به اميد رسيدن به آن جايگاه و موعود گاهش با يار واقعيش

قرار ملاقات گذاشته است برسد البته ساربان هم به ددليل خستگي چون اوهم هرچند ساربان است سارباني ست از جنس بشريت که خستگي بر او هم فائق مي شود گاهي و زماني را بايد استراحت کند و اينجانست که مي گويند لطف الهي بايد شامل حال همه آنهايي که به ديار يار رسيده و آماده و حاظر و بوسيده مسير و شميم يار را از باد سحري

يافته و عشق به او را با همه وجود يافته اند که فرق اين جنود با ديگر گمراهان و سربه دياري غير ديار ساربان راهي شدن اين است که اگر راه هم به دليلي غير منتظره يا به دليل نفوذ شيطان يا هر اهريمن ديگر چون غرور و لذت خواهي و يا آساني راه به جاده اسفالت زده اند بي خبر از اينکه منتهاي اين راه بن بست بوده بخاطر ذره اي آسايش برهه اي خود و آزادي خود و مسير خود و خواستگاه خود و معرفت و بصيرتي را که عمري

را براي يافتن و نگاهداشتنش به کار بسته اند به غفلتي به ته خط رسانده اند ولي اما آن جواني که لياقت جايگاه و صاحب جايگاه و مرتبت و علميت و مرتبت و وظيفه ساربان و رهبر و ولي خود را با جان درک کرده است نه به خاطر اسباب و آنهمه سرباز شيفته قدرت مولا شود بلکه فقط و فقط به در پي صاحب عطر که نيازي به جستجو ندارد و ناديده ره خود را

بين هرچه خاک و خاشاک و هر بي راه و بي مرتبت و هرگله و هر مرتبت و هر استراحتگاه و هر کاروانسرايي که به جاي شطر با اتو مبيل بنز راهي مي کنند و رهروان کاروان خود را به جاي آب گرم با آبي گوارا پذيرايي و حرکتي با سرعتي غير غابل باور مي رانند و بجاي کاروان سرا در شرايطون ها جاي مي دهند و به جاي عالم فرهيخته زنان کمر باريک و زيبا پذيرايشان هستندوووالخ

ولي افسوس که نمي دانند ساربان واقعي هر چند به اندازه آن کاروانسراهاي تقلبي و که اداي ساربانها را در مي آورند و با سرعتي آرام ولي پيوسته به حرکت مي گمارند ولي ولي مي دانند که آن بنز ساعتي ديگر بنزينش به پايان خواهد رسي و آبش به گذر زمان به ته اش خواهد رسيد و زنان زيبا وقتي

شراب مي نوشند تا زنده بماند يعني به خود هم رهم نمي کند ولي آن سو تر کاروان با ساربان تجربه ديده از تاريخ برگرفته حتي مي بيني داشته اش حتما به دليل بودن يا نبودن در آن عصر و موعد نيست بلکه بر فهم و لياقت و جسارت و طاقت و تفکر ساربان عليم و برگزيده برکي گردد

که بازهم آرام آرام نزديک اين کاروان درهم شکسته ميرسد همان کارواني که حتي آب را از کاروان ساربان دانا و راه آشنا دريغ داشتند و به ضعم برخي کم ايمان شاهد بوديم يکسري از همان حافظان کاروان راه بيراه و راحت تر را با همه درسي که از استاد ساربان و از خطراين ساربانهايي که منفعت تنها دليل سفرشان بوده مي پيوندند و يا قرباني يا مستعسل تر از قبل افسوس جايگاهي را مي خورند

که روي مي توانستند به بالاتر از آن هم سعود کنند اما از بخت بد و سپردن دل به غريزه جاه طلب چشمشان و مشامشان را از خيره سري و بي مکتبي پرکردو بيراهه را پيش گرفت ولي ساربان

بسيار مهربان تر از آن بود که اين احمق هاي بي لياقت را به حال خود رها کند و بارها با کنايه و دعوتي مجدد آنها را به پيوستن به کاروان دعوت کردو مي نمود و در اين راستا خيلي از غافلان خدا را شکر و به کاروان پيوستند ولي اما ولي اما عده اي به اندازه انگشتان دست انقدر پر رو بودن که مي ديدند بيراه

گول خوردند و زنان لب خال پهلو و ابرو هاي کماني از خود بي خودشان و راهي اين روساي چند تن از کاروانيان دلبسته به اين منزلات کم زمان باقي خورده يا اصلاح و راه مي يابند به کاروان حالا چون بصيرت را در برهه اي از دست دادن بايد دوباره در صف آخر اما در کاروان به حرکت در آيند اما از روي بي عقلي و بي معرفتي و نافهمي

وباعلم به اينکه بازيچه دسته اي از غرايز زودگذر يا مدهوش شکل و نماي کاروانهاي بي تدبير را از روي بدبختي حاظر به باورشان نيستند يعني با همه درک اينکه گول خورده اند ولي غرور مجازي و خجالت از اينکه بگويند بابا ما اشتباه رفتيم و حالا دوباره راه خويش را پيدا کرديم افاغه برايشان ندارد

چون نمي توان کاروان را بيش از حد معتل اين دوياچند نفر مغرور کرد و به آنها فهماند بصيرت را از داده ايد و بايستي ته صفي قرار گيريد که حتي کساني که زماني به عنوان سرباز در درگاهتان به آنها چشم بسته بوديد ولي آنها يعني آنها که

آقا زاده نيستند و شايد يکي از خاندانشان اشتباه رفته باشد ولي درک و منزلتي را پيدا کرده که آن مسئول بي لياقت به حيبت الکي و غير دوان آن فروخته است و حالا با جهد و تلاش به مرتبتي رسيده گذشته مال اون بي بصيرت تازه راه گذيده شود يا اينکه جايگاههاي جديد را بشناسد و صاحيبان اين مرتبت را باور کند

يا در همان وضع بمانند تا به درک واصل شود آري همه ما اين راه را بايد بگذارند تا به درکي که خود مسبب وصولشان گشته بپيوندن خواهرم بايد قبول کنيم بي راهه رفتن لاحرا براي هر بشري بدون نسبت دادن به اين نسل يا آن نسل به وجود مي آيد

مهم آن است که از آن غفلت و اشتباه عبرت بگيريم و نگذاريم از يک لونه دو بار يا چند بار نيش بخريم لازمه انسان عاقل همين است که به آن اشارت کرديم و در مورد اين سياهي که از خود بر تاريه ما به جاي گذاشتن بگويم ما بدتر از اين خاطره نويسي ها يا بي تمدني ها را پشت سر گذاشتيم اينکخ ديوار نوشته اي بيش نيست شما به دنبال ره گم کرده ها يا کج رفته ها يا بي آگاهان برو

چون آنانکه نسيم بوي يار را به مشامشان مي رساند و خورشيد نور مولا و وليشان را به صورتشان مي تاباند اگر در قعر چاه هم دشمن بيندازتش از روي حرس و يا از روي غرور و يا وحشت گرفتن جايگاهش توسط آن تازه ره يافتگان اما بع اصل لايق شدگان محصور و ناشناس گردند ملالي نيست چون نور و باد سحري با چشم بسته و دستان بسته و پاهاي شکسته او را به اصل خويش و مراد خويش مي رساند

و نيازي به راهنما ندارند چون با جان و هستي خويش بيعت کرده اند و بيعت آنها را هم فقط با پاره کردن ششکم و بيرون کشيدن جگر همچو حمزه پيامبر بيرون کشند و به خيال خود پيامبر را بي ياور و بي کسي کنند غافل از اينکه حمزه ها از پي حمزه به وجود آمده اند که با بيرون کشيدن جايگاه بيعت امثال اين حمزه کس ديگري است که اي الم را بر دست گيرد تا زمان و موعدش دست به دست بگرداند تا به دست سالار

سپاه مهدي موعود عج که خود روزي نه چندان دور فرمان و نداي ظهور مهدي موعود عج را به يارن و سربازانش داده بود و بعد از ظهور مولاي غريبان مهدي موعود عج در مرتبت سالار سپاه مهدي عج پرچم را به يدان مبارک و مطهر و معصوم حضرت بقي يت الله العظم ولايت آخر زمان امام موعود مهدي عجل الله تعالي فرج و الشريف نهد بگو انشاءالله اخوي

بگو انشاءالله اخوي و خواهر عزيز که والله در عين تحريم و گشنه گي خدا را شکر براي اين محکي ساده و خنده دار مي کنيم که خداوند با همين امتحان ساد ه وجوه خيل عظيمي از ولايت ندا دهندگان منفعت جو و بي بصيرت و ظاهري را بر ملت و جهاني که چشم به دنيا و سرزميني گشوده اند تا ببيند آنچه در ژاپن و امثال آن گذشت

ولي متاسفانه صاحب اين موتن ولايي را نديدند و يا اگر ديدند چون لايق توبه هنوز نشدند و يا جرات توبه به دليل از دست دادن مرتبت و جايگاه را ندارند در جا زده اند ما فقط مي گوييم الهم لبيک الهم لبيک لبيک يا مولي و مقتدانا

لبيک يا نايب برحق و مطلق و حي و کامل و عاقل و عادل و حاکم و جاذم قابل و راحم و کريم و لطيف و شريف و ....يا امام مصلح يا مرجع عالي قدر شيعيعان جهان حاج سيد علي حسيني خامنه اي(((جانم هستيم پدرم مادرم همه داشته و خواسته و بدست آورده ام هرچه کوله بارم است هرچه که ذهن يک انسان ولايي تفکرش به آن گنجد به فداي مولايم سيد علي س و فرزند قابل و لايقش آيت الله سيد مجتبي حسيني به نام عملياتي

اين بزرگ مرد ياد کردم چون به سفارش پدر و خواسته اي که نشات از تربيت ولايي او داشت براي اينکه مبادا اجازه ندهند در خط اول جبهه حق عليه استکبار آن زمان رو دروي سپاه کفر بايستد و در همان موقع آقا زادگاني بودن که مبادا صداي گلوله گوششان را برنجاند و امروز ناديان بنز کاروانهاي باراهنماهاي ظاهر به صاحب کاروان برگشته اند

ولي افسوس بيچاره گان از آن دسته اند يا خود را به خواب زدند يا ديگران بلند شدن از خواب را به آنها نمي دهند چون بيداري اون برخي مستوجب رسوايي خيل عظيمي از آن ته صفياني خواهد شد که جايگاهشان را به آن جوان بي نام آشنا و عامي

گرفته است آنهم فقط به يمن لياقت نه خاندان و اموال و کثوت خود و پدران و اجداد خود فقط به حکم اين حقيقت که ولايي هستند آنهم جزءولاييان کوچه شهيد؟يا علي بياييد بيعتمان را تجديد کنيم با مولايمان سيد علي حسيني خامنه اي هرچه هستم هر چه بودم هرچه خواهم شد به فداي او وثلاله پاک و معصوم و برگزيده همچو خودش و....

من به عنوان اولين نفر بيعتم را با مولي و آقامون تجديد مي کنم به اميد پيوستن و غابل شمردن ديگر يارانم براي شادي مولايمان 1: لبيک الهم لبيک الهم لبيک يا امام مصلح ياسيد علي حسيني خامنه اي((دام ظله العالي))

*آيت الله العظمي سيد مجتبي حسيني خامنه اي دام ظله العالي*...جناب گيتي نژاد فکر ميکنم کمي اغراق ميکنيد....!

آثار باستاني شهرمونو از بين بردن...اه اه اه...

خب بريد نذاريد از بين ببرن جناب همسر....!

نياز به فرهنگ سازي داره جان بر ادر

اوووووووووووووووووه ! جناب گيتي نژاد !!!! پياده بشيد با هم بريم !!!!!!!!! بابا چه خبره ؟؟؟!!! چي رو به چي ربط داديد ؟؟؟؟! موضوع يه کار زشت چند تا جوون بود که روي ديوار يادگاري نوشتن ! آقا اصلا آثار باستاني هم نه ، روي ديوار صاف و تميز خونه شما اينا رو بنويسن خوشت مياد !

اين رماني که شما نوشتي خيلي حاشيه پردازي بود ! فکر نمي کنم ربطي به اين موضوع داشته باشه ! خيلي زياده روي کرديد!!!

هرعملي داراي هزاران بعد است به ضاحر شما همين مقدار جوهري که بر ديوار پخش شده کافي براي نتيجه گيري و ختم موضوع و کلام است ولي اگر روزي به کنه چيزي نگريستي آنوقت است که درک خواهي کرد اين زبان که هيچ اين رسم الخط که در حدي نيست و من گناهکار بي جا و مکان که پرت تر از آنچه مي انگاري جهاني هم با هر زبان توضيح کنکاشش کند باز راهي طولاني ذدر پيش است

جناب گيتي نژاد حالت خوب نيست اصلاً ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چي ميگي ؟! چي کار مي کني با خودت !!!؟ اي بابا من فقط گفتم کار درستي نيست همين! يه استراحت بکن ! داغوني برادر من ! اينا چيه به هم مي بافي ؟! خدا شفا عاجل عنايت کنه !

اي بابا ما گفتيم اين کار بدي هست نکنيد ... همين ... بد گفتيم ؟! کار خوبي هست از نظر شما!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من فداي رهبر هم ميشم . واسه خاک ايران هم جون ميدم ولي اينا هيچ ربطي به خرابکاري چندتا جوون بي فکر نداره !

شلوغش کردي جناب گيتي نژاد . بحث رو ببند برادر من ! من با شما حرفي ندارم . يعني از اول هم نداشتم شما شلوغش کردي ! والسلام !