شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مرد فقيري با پسر کوچک خود از خانه بيرون امد. جمعي با حمل جنازه اي گريه و زاري مي کردند. زني که در ميان آنها بود فرياد مي زد و مي گفت:اي آقاي من،تورا به خانه اي تاريک مي برند ...که نه فرش دارد نه اسباب ونه غذا.... . . . . پسرفقير نگاهي به پدر کرد و گفت:اين جنازه را مگر به خانه ي ما مي برند؟
* الي *
91/9/14
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top