سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهندس محی الدین اله دادی
 
آخرین مطالب
لینک دوستان من

آیت الله هاشمی رفسنجانی :خودمان مقصریم ، بپذیریم و اصلاح کنیم / اگر سوء مدیریت است این مدیریت از کجا آمده؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه اختصاصی با روزنامه آرمان ضمن اظهار تعجب از مباحثه دولتی و اصولگراها در بحث اثر گذاری تحریم ها یا سوء مدیریت ها گفت:این مباحث

 

چه سودی برای رفع مشکلات مردم دارد؟اگر سوء مدیریت است این مدیریت از کجا آمده؟ اگر اثر تحریم هاست چرا با 600 میلیارد دلار درآمد نفتی اینقدر آسیب پذیر شده ایم ؟ بپذیریم این وضعیت تقصیر خودمان است و آن را اصلاح کنیم .


الان بحث روابط با آمریکا مطرح می‌شود. اگر بپذیریم که می‌خواهیم تعامل داشته باشیم، چه‌کار باید کرد؟

ببینید درگیری و قطع رابطه با آمریکا را ما آغاز نکردیم. آمریکا آغاز کرد. اگر از اول یادتان باشد، وقتی که شاه را به آمریکا بردند، جای دیگری شاه را نمی‌پذیرفتند، وقتی به آمریکا بردند، ایران اعتراض کرد. ظاهراً برای این بود که در آنجا او را برای یک برنامه کاری دیگر آماده کنند. مخالفت با آمریکا در اینجا شروع شد. ولی آنها رابطه را قطع کردند و در داخل اقداماتی شد. البته آنها دانشجو بودند. وقتی که امام تأیید کردند، دیگر مخالفت نشد. تسخیر لانه جاسوسی، عکس‌العملی به کارهای آمریکا بود. یعنی آنها آن کار را کردند و اینها این‌گونه کردند. من در تمام دوران مسئولیت اجرایی، وقتی خبرنگارها می‌پرسیدند، می‌گفتم اول آمریکا باید حسن‌نیت خودش را نشان بدهد. چون او سوءنیت را آغاز و اموال ما را مسدود کرده است. آمریکا خریدهایی را که ما کرده بودیم و پولش را نیز داده بودیم، مصادره کرد، پول نفت و همه را مسدود کرده و کالاهای ما را در آنجا نگه داشته است. اول آمریکا اموال ما را آزاد و رفتار خود را اصلاح کند، بعد ما این را نشانی از حسن‌نیت می‌گیریم و می‌نشینیم و مذاکره می‌کنیم. مذاکره هم به معنای روابط نیست. مذاکره می‌کنند و اگر به توافق رسیدند و در صورت تحقق شرایط روابط برقرار می‌کنند. حرف من این بود و الان هم همین است. یعنی اگر آمریکا مایل است و می‌خواهد با ما رابطه داشته باشد، باید حسن‌نیت خود را نه در لفظ بلکه در عمل نشان دهد. الان شروط مذاکره یک مقدار بیشتر شده است. باید ظلم‌هایی که به ما کرده جبران کنند و اموال ما را حداقل آنهایی که فعلاً وجود دارد، تحویل بدهند. این حرف من بود و الان هم همین است و ثابت است. امام هم یک بار فرمودند که اگر آمریکا آدم شود، ما مشکلی نداریم و می‌توانیم همکاری کنیم. من تعبیر آدم شدن را این‌گونه تفسیر می‌کردم. اینکه در این شرایط گفته شود بیایید رابطه برقرار کنیم، خوب نیست. در گذشته که این‌گونه نبوده است. فکر می‌کنم هنوز هم می‌توانیم با عزت از آمریکا طلبکار باشیم. آنها به ما ظلم و اموال ما را مسدود کرده‌اند. ما طلبکار هستیم. طلب ما را بدهید، رفتارتان را عوض کنید، بعد بنشینیم و مذاکره کنیم. حسن‌نیت خودتان را نشان دهید. اگر بتوانیم این مسائل را حل کنیم. البته تصمیم اساسی با رهبری است.



چندی قبل بحثی را روزنامه آرمان مطرح کرد که آیت‌الله هاشمی می‌تواند کاندیدای ریاست جمهوری شود. چون عده‌ای بحث شرط سنّی را مطرح و حتی آن را قانونی هم عنوان می‌کردند. ما مطرح کردیم که اگر آقای هاشمی بخواهد کاندیدا شود، می‌تواند. بعد هجمه‌ای به ما وارد شد که چون شما این کار را کردید، آقای هاشمی دوباره سیبل تخریب شد. بعضی‌ها هم در رسانه‌هایشان نوشتند که چطور شما این بحث را مطرح کردید؟ اما منظور ما این بود که واقعاً اگر هاشمی رفسنجانی احساس کند، قانون اجازه می‌دهد و می‌تواند بیاید.

بله. قانوناً تاکنون هیچ منعی ندارد. ولی من دیگر آمادگی این کار را ندارم. در دوره‌ای هم که آمدم، صد بار تأکید کردم که ترجیح دارد انسان جوان‌تر و تازه نفسی وارد شود و ما حمایتش کنیم. شرایطی پیش آمد که مجبور شدم خودم را نامزد کنم. والاّ برای من آن دوره اول کافی بود و بیش از این لازم نبود. همه حرف‌هایم را هم زدم و طراحی‌هایم را اجرا کردم و برنامه‌هایم را ریختم. بارها گفته بودم که نیازی نیست بیایم. الان هم اگر یک رئیس جمهور توانا با آرای بالا روی کار بیاید، من به عنوان یک مشاور تا آخر به او کمک می‌کنم.



شما گفتید که شرایطی پیش آمد و مجبور شدید که بیایید، آن شرایط چه بود؟

من شرایط را می‌دیدم که همین می‌شود. همین که الان شده است. چند سال قبل دو ساعت و نیم با کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان بر سر همین افکارم و آینده کشور صحبت کردم و آن نوار پیش من و آقای یزدی در دبیرخانه خبرگان هست و پیاده هم شده است. ولی نمی‌خواهم آن حرف را بزنم و شلوغی در کشور به وجود بیاورم. نظر من همین بود که به اینجا می‌رسد. صریح هم گفتم. در نامه‌ای هم که به رهبری نوشتم، که این مقدار از آن سوءاستفاده می‌شود به اینجا می‌رسد. ولی وارد این دعواها نمی‌شوم. همین الان خیلی حرف‌های بی‌‌اساس و کذب و تهمت در روزنامه‌ها یا سایت‌ها و یا جاهای دیگر می‌نویسند، اما ما می‌گذریم.



جلسات شما با مقام معظم رهبری چطور پیش می‌رود؟

در سبک سابق چون کار روزانه داشتیم، هفته‌ای یک بار بود. الان دیگر لازم نیست هفته‌ای یک بار باشد. تقریباً ماهی یک بار ادامه دارد. هر وقت هم حرفی داشته باشم، محدودیتی ندارد. تلفن می‌کنم و می‌روم با ایشان حرف‌هایم را می‌زنم. مشکلی در رابطه با هم نداریم. گاهی که عجله‌تر باشد، با تلفن حرف می‌زنیم.



به هر حال با اجرای حکم فائزه و آمدن مهدی یک مقدار جوّ جامعه بیشتر معطوف شما شد و بعضی‌ها اصرار داشتند که مهدی نیاید و به هر حال از این برای تخریب شما استفاده ابزاری می‌شد. با توجه به این وضعیت مخالفان
خلع سلاح شدند. مخصوصاً که شما فرمودید: قانون بدون تبعیض نسبت به همه اعمال شود.

من حتماً می‌خواهم بدون تبعیض باشد. واقعاً هیچ فرقی ندارد و اجرای قانون باید برای همه باشد و من به آن راضی هستم. نمی‌خواهم وضع خاصی برای بچه‌های خودم در مقابل دیگران درست کنم. ولی می‌گویند و فکر می‌کنند که این طور نیست. فائزه 6ماه محکوم شده بود، گرچه من روی حکمش اشکال داشتم اما بالاخره محکوم شد و بایست می‌رفت، دوره‌اش را می‌گذراند. خودش را برای زندان آماده کرده بود که هر وقت خبر کنند، برود. البته شیوه بردن اشکال داشت. در زندان هم در حال مطالعه و ترجمه است. درباره مهدی هم مطمئن هستم که غیر از انقلاب و اسلام و ایران و ملت چیز دیگری برایش جاذبه نداشت. مثل خیلی از مسئولان کشور در جاهایی مثل شرکت در دفاع مقدس و آوردن تکنولوژی صنایع دریایی عسلویه، پارس جنوبی، بهینه‌سازی سوخت و دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد کار می‌کرد. از روزی که 17 ساله شد و اجازه گرفت، به جبهه رفته بود و بعدها درس خواند و مثل همه در این کشور زندگی می‌کرد. به هر حال متهمش کردند و باید جواب بدهد و اتهاماتش را روشن کند. خودش هم می‌خواست بیاید. دو سال و نیم ما او را پشت در نگه داشتیم. اول به ما گفتند که چرا در این شلوغی‌ها می‌خواهد به ایران بیاید؟ ما هم به حرف گوش کردیم و به او گفتیم و او هم قبول کرد. بعد من اصرار کردم. دوستان می‌گفتند که او دارد درسش را می‌خواند و کار هم دارد. اول ما خودمان او را برای نظارت بر 6دانشگاه خارج فرستادیم که نظارت کند. از طرف هیأت مؤسس رفته بود. حکمش از آن هیأت صادر شده بود. وقتی دید در آنجا وقت دارد، درسش را شروع کرد. مرحله اول را تمام کرده و در حال نوشتن تز است. وقتی که دانشگاه آزاد‌ آکسفورد تعطیل شد، اصرار کرد که بیاید در اینجا تز را کامل کند. اگر واقعاً اشکال قانونی دارد باید جواب بدهد. منتها بعضی‌ها هیاهو می‌کنند و قبل از قضاوت تهمت می‌زنند. رهبری در نماز جمعه گفتند گناه کبیره است چیزی که در دادگاه ثابت نشده، به کسی اتهام بزنند ولی می‌بینید همان روزنامه‌هایی که خودشان را نظامند می‌دانند، دارند تکرار می‌کنند. من نمی‌دانم اینها چطور می‌گویند که ما مقلّد هستیم. مهدی در اختیارشان است و من هم هیچ مساله‌ای ندارم. جز اینکه قانون اجرا شود. اگر احساس کنم که بی‌قانونی رفتار می‌شود، اقدام می‌کنم.



هنگام خداحافظی دعایی در گوش مهدی خواندید که انعکاس زیادی داشت، آن موقع چه احساسی داشتید؟

وقتی به جبهه هم می‌رفت، همین کار را می‌کردیم. مادرش برای او آینه و قرآن می‌گرفت و من هم دعای سفر را در گوش او می‌خواندم. همین آیه معروف «ان الذی فرض علیک القرآن یرادکَّ الی معاد فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین» مثل همیشه وقتی که می‌رفت، دعا را برایش خواندم.

در یکی، دو مصاحبه فرمودید که من هر شب بخشی از کارهای روزانه‌ام را می‌نویسم. وقتی فائزه و مهدی به زندان رفتند، در دفتر خاطرات خود چه نوشتید؟

بین این دو بازداشت یک شب فاصله بود. شبی که می‌خواستند فائزه را ببرند، مشکلاتی بود. فردای آن روز هم مهدی آمد. بنا بود که از فرودگاه سریع او را به خانه بیاورند که همدیگر را ببینیم، ساعت‌ها در آنجا معطل کردند و دیر آوردند. ولی بد نبود، ساعت2 وارد خانه شد. احوالپرسی‌هایمان را کردیم. بایستی فردا می‌رفت. وقت کمی داشتیم. یک مقدار از اینها را در خاطرات می‌نویسم.

 



[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 1:3 عصر ] [ محی الدین اله دادی ] [ نظرات دوستان () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 95
کل بازدیدها: 1334757